ادمها

ساخت وبلاگ
شاید جالب ترین تعبیری که از دکتر قلب شنیده ام این باشد که چه بسیار لحظه هایی که گاهی تپیدن را کُند یا متوقف میکند ....مانند لحظه های عطف گونه ؛ لحظه دیدار ؛ لحظه ی خدا نگهدار ....میتوان گفت گاهی قلب کُند میشود تا مغز زمان بیشتری برای هضم انبوه مسائل داشته باشد!گاهی مغز نیاز دارد هیچ صدایی شنیده نشود ...برای یک لحظه ی کوتاه ؛ هیچ صدایی!!و گاهی این خلوت کمی طولانی تر میشود؛شاید واقعا ادم ها هیچ وقت نمیمیرند !فقط گاهی در پی آرامش از یاد رفته ؛ اندوهی نیمه رها شده یا رویایی گم شده بی صدا میشوند تا دوباره جریان پیدا کنند ...دوست دارم جاده‌های بی‌پایان راباغ‌های بزرگ رارودخانه‌های خروشان راو همه‌ی فیلم‌هایی که در آن‌هازندانیان موفق به فرار می‌شوند...دلتنگ رهایی‌امدلتنگ نوشیدن خورشید بوسیدن خاک لمس آب...در من، یک محکوم به حبس ابد پیر و خمیدهبا ذره‌بینی در دست نقشه‌های فرار را مرور می‌کند! .....پ.ن: بسیار بسیار بسیار خوبم وامیدوارم تو هم خوب باشی .a.z.t.d + نوشته شده در دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 4:5 توسط ali  |  ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 14:07

از آخرین باری که دست به قلم شدم زمان زیادی میگذرد ...نوشتن در موردچیز هایی که دوست داری و نداری ، یا غصه هایی که دوست نداری ولی داری .... سلیقه ام عوض شده چند سالی هست که اینطور شده ام ، و اینطور شدن را هم دوست دارم سعی میکنم قسمت های تلخ یک اتفاق را فقط یک بار مرور ؛ ولی قسمت های زیبایش را هزار بار در خودم تکرار کنم عادت کرده ام به گرفتن میهمانی با خوده خوده خود واقعی ام ... و آنچنان گاهی گرمه گفتگو میشوم که ساعت ها گاهی خواب میروند هرگز به خاطرم این همه به دقت دیدن ؛ به دقت فهمیدن ؛ به دقت گوش کردن و لذت بردن نبود .....زیر هرکجای این اسمان هستی ؛ آرزو دارم ابر خوشی ها از سرت سایه نگیرد + نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 1:6 توسط ali  |  ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 4:06

عادت ؟ نه هرگز .... فقط سعی میکنم صبور باشم ادمها...
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 13:48

دیروز خواب تو را دیدم :) آمدی کمی صحبت کردیم رفتی پاییزت مبارک ادمها...
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 22:08

برایت آرزوی خوب‌ترین بهارها، تابستان‌ها، پاییزها و زمستان‌ها را دارم...آرزو می‌کنم، شانه به شانه‌ی کسی قدم بزنی که از گفتنِ دوستت دارم نمی‌هراسد و برای اشتیاقِ دلت، همیشه حرف‌های تازه دارد، کسی که لحن خندیدن و حرف زدنش؛ حالِ دلت را خوب می‌کند و برق معجزه‌آسای نگاهش برای پیر نشدنت کافیست؛ شبیه آفتابِ داغِ صبح، برای خستگیِ مزارع گندم...آرزو می‌کنم ثانیه‌هایت کنار کسی دقیقه شوند که نمودار هیجان زندگی‌ات را به نقطه‌های اوج می‌رساند، دقیقه‌هایت در آغوش کسی ساعت شوند که حضورش تپش‌های قلب تو را تندتر می‌کند و نگاهش نفس‌های مشتاقِ تو را به شماره می‌اندازد، و ساعت‌هایت با کسی روز و ماه و سال شوند؛ که تو را بهتر از هرکسی بلد است و ناگفته‌های تو را از نگاه تو می‌فهمد، کسی که همیشه در آستینش برای بیقراریِ تو؛ بوسه‌های داغ و قربان‌صدقه‌های عمیق و آغوش‌های ناب دارد...آرزو می‌کنم کنار کسی پاییزهایت را زمستان کنی و زمستان‌هایت را بهار؛ که حضورش برای تو انتهای تمامِ حسرت و دردهای جهان باشد. + نوشته شده در یکشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۲ ساعت 23:20 توسط ali  |  ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 18:44

هنوز نتوانسته‌ام سنگینی غمِ صبحی که بعد از باز شدن چشم ها ، تمام اتفاقات غم‌انگیز روز قبل برایم مرور می‌شود و مطمئن می‌شوم امروز قرار نیست آدم خوشحالی باشم ، را توصیف کنم ؛ و معمولا ساعت ها غمگین و خسته با چشمانی نیمه باز که به وضوح از بیدار شدن پشیمان هستند ، در تختم می‌مانم تا وقتی عاملی مجبور به بلند شدنم بکند… + نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۴۰۲ ساعت 1:13 توسط ali  |  ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 18:44

و باز مرداد ..... سالگرد رویش تواز آرزو های رنگارنگی که برایت دارم چه بگویم که هرکدامشان هزاران هزارند ....امید آن دارم سال پیش رو را با خنده هایت با امید هایت، با شادی و شاد کامی هایت .....با خنده هایی که به اندوه ها و گریه ها غلبه میکنند ...با امید هایی که به ناخوشی ها دهن کجی میکنند ...با شادی هایی نفوذ پذیر تر از اندوه هایی که همیشه هم هستند ...شروع کنی و بدانی هیچ گاه فاصله ها حریف دوست داشتن ها نمیشوند هیچ گاه خاطره های ساخته شده خراب نمیشوندو هیچ گاه تو نمیشوی او ,نمیشوی آن ....من اگر خدا بودم هر روز مرداد را باران میفرستادم مرداد باید بهترین ماه سال باشد وقتی بهترین اتفاق ها را در خود جا داده است ....مرداد میتوانست یک ماه گرم از یک فصل در نیمه های سال باشد اما با حضور تو , تَن مرداد از حرارت شکوه یک اتفاق و یک حضور ,, گرم شد !کل مرداد را هرسال بی حضورت اما در کنارت جشن میگیرم+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-هزار خویشتن ِ من دلتنگ ِ تواند!در سکوت ِ معنادار ِ شمعدانی هادر سایه ی خنک سپیدارهاتنها نشسته امبه تماشای ِ تو که در چشم های ِ منی!هر سوهر سوهر سوهر سو تویی نشسته در برابرم.هزار چشم برای دیدنت کم است!دست بر صورتم میگذاری و چشم هایم را میبندی.نیستم !مگر آنکه" تو "باشم! + نوشته شده در دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 1:11 توسط ali  |  ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 18:44

آه که چقدر دوست دارم وقتی می آیم چند پیام ناخوانده و کمی توجه منتظر رسیدنم باشد . ....پاییز ؛ بیشتر گذشته ها را یاد میکنم!زمانی که قامت امید هنوز سایه داشت تا نسوزاند زمان ؛صورت زیبای زندگی ام را در رویاهایم ...تا باد خاکستر خاطره هایی که بیشتر از من و حضور تویی که خبر نداشتی ؛ را از زیر دست هایم برهاند ....تا باران امان دهد صبره پنج سنبه هایی که بعد از اولین دیدنت دیگر آن پنج شنبه های قدیم نشدند ....تا زمان کند شود ؛ متوفق شود ؛ برگردد ؛ تا باز از مقابلم رد شوی من من در دلم زمان و باد و باران طوفان بپا کنند و دلم از جا کنده شود .... تا اینبار اندوه ؛ شادی را شادی محبت را محبت دوست داشتن را و دوست داشتن توجه را ؛ درک را ؛ خوشبختی را ؛ تو را ....پ.ن:پنج شنبه ها خیلی سخت است پنج شنبه ها نمیشود به تو فکر نکرد .حتی اگر بخوانی و هیچ پیامی ندهی ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 21:11

درد دارم... دردی که از اعماقم تا لبهایم میآید و بر میگردد ....بغضی فرو خورده که با هیچ مقدار شادی جبران نمیشود حسرت؛ اندوه؛ سوآل های بی جواب و غصه با کمی چاشنی ناراحتی ؛اینروز ها حتی ؛مزه ی دهانم را هم عوض کرده انگار نمیشود نمیخواهد بشود نخواهد شد انگار تمام شده بوده تمام است ؛ تمام خواهد شد ....خالیست تهیست بی معنیست رفته است دیر رسیده گذشته بسته شده هدر رفته ..... با اینکه همچنان می اید ولی به زور برمیگردد نفس ها اشک ها بغض ها ....پی نوشت : فک کنم باران دیشب من را شسته امروز چقدر« تو» ام .... ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 21:11

حال روز های برفی ات بخیر ؛در سرمای این روز ها که نبض زندگی یا بهتر بگویم زمان راکند تر کرده ؛ ما هنوز به یاد روز هایی که گذشت گرمیمهنوز میتوان آینده را به زیبایی نگریست امید داشت و شاد بودهنوز ...... برای زندگی کردن سالها توان دارمهنوز وقتی عمیق تنفس میکنم وقتی موسیقی بیکلام گوش میدهموقتی تنها هستم ؛وقتی قدم میزنم ؛وقتی حالم خوب نیست ؛وقتی حالم خوب است ؛ ...... به تو فکر میکنمهنوز هم میتوانم ادامه دهم بهتر از گذشته بلد شده ام همه چیز رادوست داشتن رادوست داشته شدن راکنار آمدن با تنهایی ها با شلوغی ها راو همه این اتفاق ها را مدیون زمان هستم ... زمان!پی نوشت ؛پیرهن یقه اسکیه قرمز پر رنگ و سفید .... ادمها...ادامه مطلب
ما را در سایت ادمها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahostarehman بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 21:11